سال ۱۴۰۲ را میتوانم سختترین سال عمرم توصیف کنم. سالی که وارد گود انتخابـاتِ شـمال فارس شدم و خـود را در معرض بزرگترین چالش سیاسی-اجتماعی-شخصی زندگیام قرار دادم. آدم درونگرایی بودم که یک سالِ تمام قبای برونگراییِ محض به تن کـرده بـودم و خانهبهخـانه، چهرهبهچهره، و محفلبهمحفل برای پیروزی در انتخابـات تلاش کـردم. گذشته از آنکه خروج از پوستهیِ درونگرایی دشواریهایِ خودش را داشت، این سیر تطوّر و افتوخیز شدید در یک سال، درسهای بزرگی برای شخص من به لحاظ دروننگری، و احتمالاً برای سایرین از منظر ضرورت مشارکت سیاسی در پی داشت.
داستان انتخابات، متن و حواشی آن، واجد نکات با اهمیتی است که تصمیم دارم در این وبسایت بهتدریج منتشر کنم. به عنوان کسی که در متن و نوک پیکان حوادث انتخابات دوازدهمیـن دورهی مجلس شورای اسلامی بود، ناگفتـههای بسیاری وجود دارد که در دورههای بعدی انتخابات، هم میتواند به مردم شمال فارس، و به طور خاص مردم شهرستان آباده کمک کند، و شاید برای کسانی که پای در این عرصهی سترگ خواهند نهاد راهگشا خواهد بود. از سوی دیگر، هنوز بعد از نزدیک به یازده ماه که از انتخابات پارسال میگذرد، با هر کدام از دوستانم که گاهی فرصت صحبت دست میدهد، بعد از احوالپرسیهای مرسوم، بحث به انتخابات میکشد، گویی تنور انتخابات پارسال هنوز زبانه میکشد و فضا به حالت عادی خود بازنگشته است. زبان، کلام و تداعیِ آزادِ اندیشه به آدمها کمک میکند برخی از افکارِ مخلّ آرامش روح را از وجودِ خود بزداید. رشتهمکتوبات مندرج در این وبسایت شاید تداعیِ آزادی من بعد از انتخابات دوازدهمین دورهی انتخابات در آباده، بوانات، خرمبیــد و سرچهـان باشد.
در ایام انتخابات و در جریان سخنرانیهای دوران کارزار، گاهی به شوخی به دوستان و حُضار میگفتم در سالی که گذشت آنقدر حرف زدهام که کوپن چند سال بعدم از حرف و واژه مصرف شده است و اگر تا چند سال سکوت کنم، توازن برقرار خواهد شد. آن زمان شاید این سخنان را مِنبابِ طنز و تلطیف فضا بیان میکردم، اما حالا، تقریباً نزدیک به یکسال بعد از انتخاباتِ دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی، به واقعیت آن حرفها حداقل برای خودم پی بردهام. یازده ماه اخیر شاید ساکتترین و کمواژهترین دوران چند سال اخیر برای من بود. دلدادگی به شهر و دیارم، به آباده و خسروشیرین، اما باعث شده است که حرفهایی در اینجا، حداقل برای ثبت در حافظهی تاریخی، مرقوم گردد. حرفهایی که ناظر به گذشته است و میتواند چراغی، هرچند کمسو، برای آینده باشد.